دانشجویی پس از اینکه در درس منطق نمره نیاورد به استادش گفت:
قربان، شما واقعا چیزی در مورد موضوع این درس می دانید؟
استاد جواب داد: بله حتما. در غیر اینصورت نمی توانستم یک استاد باشم.
دانشجو ادامه داد: بسیار خوب، من مایلم از شما یک سوال بپرسم ،
اگر جواب صحیح دادید من نمره ام را قبول می کنم
در غیر اینصورت از شما می خواهم به من نمره کامل این درس را بدهید.
استاد قبول کرد و دانشجو پرسید: آن چیست که قانونی است ولی منطقی نیست،
منطقی است ولی قانونی نیست و نه قانونی است و نه منطقی؟
استاد پس از تاملی طولانی نتوانست جواب بدهد و مجبور شد
نمره کامل درس را به آن دانشجو بدهد.
بعد از مدتی استاد با بهترین شاگردش تماس گرفت و همان سوال را پرسید
و شاگردش بلافاصله جواب داد:
قربان شما ۶۳ سال دارید و با یک خانم ۳۵ ساله ازدواج کردید
که البته قانونی است ولی منطقی نیست.
همسر شما یک دوست - پسر ۲۵ ساله دارد که منطقی است ولی قانونی نیست
و این حقیقت که شما به دوست - پسر همسرتان نمره کامل دادید
در صورتیکه باید آن درس را رد می شد نه قانونی است و نه منطقی !
اگر به سرمان نمی زد که آن روز را با هم باشیم ، امروز بی هم نبودیم .
برگرفته از روزنامه همشهری با اندکی تصرف
پنج آدمخوار در یک شرکت استخدام شدند.
هنگام مراسم خوشامدگویی ،رئیس شرکت گفت: شما همه جزو تیم ما هستید. شما اینجا حقوق خوبی می گیرید و میتوانید به غذاخوری شرکت رفته و هر مقدار غذا که دوست داشتید بخورید. بنابراین فکر کارکنان دیگر را از سر خود بیرون کنید و به کارتان برسید.
آدمخوارها قول دادند که با کارکنان شرکت فکر نکنند و به کار خود مشغول باشند.
چهار هفته بعد رئیس شرکت به آنها سر زد و گفت: می دانم که شما خیلی سخت کار میکنید. من از همه شما راضی هستم. راستی یکی از نظافتچی های ما ناپدید شده است؛ کسی میداند که چه اتفاقی برای او افتاده است؟
داستانک داستانی کوتاه است که خواندنش از حوصله کسی خارج نیست و می تواند دارای مفاهیمی متعدد از پند های آسمانی گرفته تا طنز باشد. داستانک به علت کوتاه بودن به راحتی به ذهن نفوذ می کند و باعث پیشرفت قوای فکری در مقابله با مشکلات می شود.
https://telegram.me/Kdastan